درس عبرت

گاهی وقتا وقتی یه مشکلی برام پیش میاد با خودم میگم اگه این یکی حل بشه دنیا برام بهشته

اما وقتی تمام میشه اصلا یادم نیس که مشکلی توی زندگیم بوده 

دوباره ناشکر میشم

این را گفتم تا بگم روزای قبل از ازدواج توی چه جهنمی دست و پا میزدم و حالا که به آرامش رسیدم قدر این روزای خوب را نمی دونم

سال قبل این روزا چه جهنمی برام ساخته بودن اما واقعا این روزا برام بهشته

وقتی به اون روزا فکر میکنم تا مثلا چندتا از اتفاقاتش را بنویسم چنان عصبانی میشم که از خیر نوشتن میگذرم

واقعا روزای بدی بود

جهنم به تمام معنا

بزار یه دونش را بگم

مثلا سال قبل اواسط خرداد ماه بابام لج کرده بود که باید اول تیر ازدواج کنی وگرنه دوم تیر خونه را میدم اجاره

از اونور هم به سیما میگفتم چیکار کنیم اونم میگفت من امادگی ندارم

خیلی مهربانانه نوشتم شما به صورت دعوا بخونید

ایشالا بره که بر نگرده

ولی شکر خدا

گوش شیطون کر چشمش کور الان چنان آرامشی دارم که نگو

میگن هر سربالایی یه سرازیری داره من هم توی سرازیری تخته گاز دارم میرم

نظرات 1 + ارسال نظر
bahar 1392/07/06 ساعت 18:34 http://color-of-love.blogfa.com

سلام
وب خیلی قشنگی دارین
خوشحال میشم به منم سر بزنین

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد