یه درد دل کوچولو

سلام 

یه سلامی که از اعماق دل بلند میشه اما وقتی به گلو میرسه و میخواد از دهن خارج بشه دیگه صوتی با خودش نداره و مثل ماهی فقط دهنم باز و بسته میشه

یه سلام خسته 

یه سلامی که خیلی وقته علیکی به خودش ندیده 

بگذریم ....

خیلی خسته ام خیلی 

شاید نشه اسمش را زندگی گذاشت اما نفسی میاد و میره 

همیشه فکرمیکردم یه ادم وقتی خوب باشه همیشه همه بهش احترام میزارن 

اما کور خوندم 

اون بدی هست که همه از ترس بهش احترام میزارن 

اگه خوب باشی و یه روز بخوای بد که نه معمولی باشی 

پیش چشم همه با شمر هیچ فرقی نمیکنی 

شاد بودم و سرمست 

خوشحال بودم و سرخوش  

اما 

اما به روزگاری گرفتار شدم که وقتی از سر کار میام فقط میخوابم که این روزها سریعتر بگذره 

با اینکه توی شرکت همش پای اینترنت هستم اصلا دل و دماغ نوشتن ندارم 

مشکل از اینجا شروع شد که  

خواستیم به قول معروف زن بگیریم و سر و سامون 

اونقدر توی این حسادت های زنانه به اینور و اونور کشیده شدم که از اون کسری شاد و سرخوش فقط یه جسم خسته مونده 

گیر کردن بین زن و مادر زن و خواهر و مادر و ...... 

دیگه خسته شدم

نظرات 7 + ارسال نظر
saghiii 1391/07/15 ساعت 00:20 http://ham3far.blogfa.com

زندگی اقیانوس بیکرانی است بی فانوس
زندگی پیمانه است به نام عشق

[ بدون نام ] 1391/06/23 ساعت 01:04

دقیقاً مثل من کسری جون... یه جورایی شبیه هم هستیم.. منم بین حسادت زنانه گیر کردم... زن و خانواده زنم و خانواده خودم... نمی دونم حق با کیه و چکار باید بکنم.. هیچکدوم هم کوتاه نمیان...

فاطمه 1391/05/21 ساعت 18:55

اره دیگه زندگی همینه منم خسته ام ولی چاره ای نیست جز تحمل درسمیشه داداش گلم غصه نخوریها

ماموریت ما در زندگی بی مشکل زیستن نیست
با انگیزه زیستن است.
مثل دریا باش که اگر سنگی به سویت پرتاب شد، سنگ غرق شود، نه انکه تو متلاطم شوی!

ای بابا
ایشالله درست میشه ...توکلت به خدا باشه

مهسا 1391/04/15 ساعت 21:48 http://mahsa2mp.blogfa.com

چـــــراااخسته؟
داداشی چتـــه !نمی دونم متوجه رکود روحت شده بودم اما نتونستم بیام حالتو بپرسم قصورمو بزار پای درس وامتحانام .مطمئنم که اینطوری نبودی !خیالمو راحت کن که خوبی داداشم

درد و دلت خیلی حال آدما دگرگون میکرد‏!‏
دلت خیلی گرفته ها‏!‏؟

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد