بانو دوباره ذکر تو و فاطمیه شد
من مانده ام که با چه برابر بخوانمت
بانو خدا یکی،تو یکی،اصلا از چه رو
باید که مریم،آسیه،هاجر بخوانمت؟!
دخت نبی و همسر مولا گمان کنم
زیباترست امّ پیمبر بخوانمت
تا ادعای ابتر این قوم رو کنم
با آیه آیه سوره ی کوثر بخوانمت
رنگ رخت کبودیِ یک یاس حک کنم
یا بال و پر شکسته کبوتر بخوانمت؟!
کوچه...فدک...اراذل و اوباش...مادرم!!!
با اشک های چشم حسن،تر بخوانمت
"بازو"ی مرتضی،"درِ"خیبر شکن بُدی
حالا فتاده "دست"،پسِ "در" بخوانمت
محسن سپر برای تو و تو به پشت در
اینجا سزاست فاطمه سنگر بخوانمت
تنها به پشت در،لگد و میخ وبعد از آن...
من ناگزیر لاله ی بستر بخوانمت
بانوی آب و آینه بگذار بگذرم
با یک اشاره بانوی "آذر" بخوانمت
امروز "رهگذر" دگر از پا،نفس فتاد
بانو مدد بده که مکرر بخوانمت
بانو اجازه هست که مادر بخوانمت؟!
این فاطمیه با دل مضطر بخوانمت؟!
شبهایی که تبدیل به صبح شدند،
دوستانی که تبدیل به خانواده شدند،
رویاهایی که تبدیل به واقعیت شدند و
دوست داشتنهایی که تبدیل به عشق شدند.
آآآآپپپپپپپممممممم[گل]
باید قمارباز باشی تا بفهمی
فرق است بین 'باختن'
و 'بد' باختن . .
چقدر شعر نوشتم که آسمان آبیست
زمین چه سبزولی حیف جای توخالیست
برای اینکه جهان مال من و تو باشد
همینکه بی تو نباشم برای من کافیست
از انسانها غمی به دل نگیر. زیرا خود غمگینند. با آنکه تنهایند از خود می گریزند زیرا به خود،
به عشق خود و به حقیقت خود شک دارند. پس دوستشان بدار اگر چه دوستت نداشته باشند . . .
آآآپپپپپممممم
سلام منو با نام داستان و جملات عاشقانه لینک کن و بگو با چه اسمی لینکت کنم.
خیلی زیبا
سلام.روزگاری همدم عاشقا نه هایم بودی امروز همراهم باش ...
این ایامو بهت تسلیت میگم
سلام
آپم
یواشکی میای توی وبلاگم اما کامنت نمیذاری؟
سلام
مرسی
آپم